هیچگاه کاری نکنید فرزندتان آرزوی مرگتان را داشته باشد.
این کتاب سرگذشت واقعی جنت مککردی خواننده و بازیگری سی ساله است که تحت تسلط مادرش، مادری که همواره رویاهای خود را در دختر جستوجو میکند، پرورش مییابد بدون اینکه حتی اجازه داشته باشد موهایش را خودش بشوید و یا حق انتخاب لباس، خوراک و بدتر از همه افکارش خود را داشته باشد. روایتی طنزگونه که همزمان باعث میشود اشک از چشمانتان سرازیر شود. بغض فروخوردهی دختری که دچار آسیبهای روانی متعدد از جمله نوشیدن بیرویهی الکل، روابط نامشروع متعدد و بیماری خطرناک بولیمیا (پرخوری عصبی) شده است.
وقتی هنگام سفر به سیدنی دایما مضطرب است تا تاجر کناردستیاش پی به راز وحشتناکش نبرد به دستشویی میرود و از شدت استفراغ دندانش را از دست میدهد. او برخلاف ظاهرش سراسر رنج و اندوه است و ضربهی آخر را زمانی میخورد که متوجه میشودتمام این سالها مادرش که تنها هدف جنت از زندگی، رضایت و خوشحالی او بوده به او دروغی بزرگ گفته است، دروغی بهشدت تلخ که بر خشم پنهان او شدت میبخشد. اما روزی جنت با شنیدن آهنگ «روی خودت تمرکز کن» آریانا گرانده به خودش میآید و تصمیمی جدی میگیرد. او تصمیم میگیرد روی خودش تمرکز کند. حال ببینیم اندوه او پایان مییابد یا خیر.
این اتوبیوگرافی پر از درس زندگی است و طنزی تلخ را پیش روی خواننده به تصویر میکشد.