حرفمفتزن دغدغه ارزش صدق سخن خود را ندارد. این است دلیل اینکه چرا نمیتوان او را مشغول دروغ گفتن دانست؛ زیرا پیشفرض این نیست که حقیقت را میداند، و بنابراین نمیتواند در حال اعلان سنجیده قضیهای باشد که از پیش کاذبش فرض میکند: گزارهاش نه مبتنی بر عقیدهای شده که صادق است و نه، همچون دروغ، مبتنی بر عقیدهای شده است که صادق نیست. دقیقا همین عدمارتباط با دغدغه حقیقت است ـ این بیتفاوتی نسبت به چگونگی واقعیت امور ـ که من آن را ذات حرفمفت میدانم.