خانم بانتری داشت خواب میدید. نخودهایش در نمایشگاه گل و گیاه جایزه اول را برده بود. کشیش با قبا و ردا جایزهها را در کلیسا توزیع میکرد. همسر کشیش با لباس شنا در رفتوآمد بود. ولی به رسم پسندیده همه خوابها، اهل محل آن طور که در زندگی واقعی از این مسئله ناراحت میشوند، ناراحت نبودند...
برگرفته از متن کتاب