آن قدر پیانو بزن تا بیهوش شوی و بمیری ...
هنگامی که جری در اتاق زیر شیروانی خانهی جدیدشان یک پیانوی قدیمی و پر از گرد و خاک پیدا کرد، پدر و مادرش تصمیم گرفتند که یک معلم خصوصی برای آموزش پیانو به جری استخدام کنند. فکر نواختن پیانو در ابتدا جالب به نظر میرسید.
اما یک موضوع خیلی وحشتناک در مورد معلم پیانوی جری، دکتر شریک وجود داشت. چیزی واقعا ترسناک. تا جایی که جری نمیتوانست دست به دکمههای پیانو بزند.
مدتی بعد جری داستانهایی شنید. داستانهایی وحشتناک درباره شاگردان مدرسه موسیقی دکتر شریک. شاگردانی که برای یاد گرفتن یک درس به آنجا رفتند ... و دیگر باز نگشتند.