دیزی جونز یک دختر زیبا و ولگرد است که در لس آنجلس به دنبال رویای خود، یعنی خوانندگی است. او با صدایی خاص و زیبا، مورد توجه قرار میگیرد و به عنوان خواننده اصلی گروه شش، که توسط بیلیدان، یک خواننده و ترانهسرا موفق رهبری میشود، انتخاب میشود. بیلیدان یک مرد متاهل و پدر دو دختر است که با مشکلات اعتیاد و خیانت دست و پنجه نرم میکند. او با دیزی جونز یک اتصال عمیق و پیچیده ایجاد میکند که بر روی موسیقی و زندگی شخصی آنها تأثیر میگذارد. گروه شش به سرعت به یکی از بزرگترین گروههای راک دنیا تبدیل میشود و آلبومهای موفقی را منتشر میکند. اما در اوج شهرت و محبوبیت، گروه شش به طور ناگهانی اعلام میکند که از هم جدا میشوند و دلیل این جدایی را هرگز فاش نمیکنند. این کتاب با استفاده از گفتگوهای مختلف اعضای گروه و افرادی که با آنها کار کردهاند، راز این جدایی را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه عشق، هنر و شهرت میتوانند زندگی انسانها را شکل دهند و تغییر دهند.