هر سال مردم پروتکتریت یک نوزاد را به عنوان پیشکش به جادوگری می دهند که در جنگل زندگی می کند تا از تهدید و ارعاب او در امان بمانند. اما بر خلاف تصور مردم این جادوگر که زان نام دارد خیلی مهربان است. او خانه اش را با یک هیولای مرداب و یک اژدهای بسیار کوچک سهیم شده است. زان بچه ها را نجات می دهد و آن ها را به خانواده هایی می سپارد که در آن وسی جنگل زندگی می کنند.
یک سال زان به طور اتفاقی به یک از بچه ها نور ماه داد و آن کودک معمولی پر از جادویی عجیب و شگفت انگیز شد. بعد از آن جادوی آن بچه با عواقب غیر قابل پیش بینی ظاهر شد.