محور کتاب پیش رو تفسیر و ارزیابی اشباح مارکس ژاک دریداست. دریدا در اشباح مارکس در پی احیا یا بازگشتی دیگر به ایده های مارکس نیست، بلکه درصدد است با استفاده از فیگور انتقادی مارکس علیه هژمونی نولیبرال موضع گیری سیاسی کند. او مارکس را شبح یا دیگری نظم سرمایه داری می داند که می تواند همچون روح پدر هملت همواره احضار شود تا در مقابل ژست پیروزمندانه پایان تاریخ فوکویاما، ناتوانی لیبرال دموکراسی را در تحقق وعده هایش برملا کند