«جغد شوالیه» داستان جغدی است که از روزی که تخم بیرون آمد یک آرزو داشت. او رویای تبدیل شدن به یک شوالیه واقعی را در سر داشت. او بزرگترین یا قویترین جانور نبود اما میتوانست به محافظت از قلعه کمک کند. پس جغد تصمیم گرفت یک شوالیه بشود. او در مدرسه شوالیهگری ثبتنام کرد. جثهی او برای یک شوالیه خیلی کوچک بود اما او سخت تمرین کرد تا سرانجام به عنوان شوالیهی نگهبان شب انتخاب شد. جغد در این کار بسیار خوب بود. یک شب که در قلعه نگهبانی میداد و همه جا تاریک و ساکت بود. ناگهان صدای عجیبی شنید. انگار که پرندهی بزرگی بالهایش را به هم میزد. جغد فریاد زد: هوووووووووووو. یک مزاحم ترسناک!!!! این صدا برای چه جانوری بود؟ آیا جغد شوالیه میتوانست با این خطر روبهرو شود و با این جانور ترسناک بجنگد؟ اگر میخواهید بدانید سرانجام داستان چه میشود و آیا جغد داستان به قدرت و اعتمادبهنفس دست پیدا میکند، مطالعه این داستان جالب و پرماجرا را به شما توصیه میکنیم.