اجازه دهيد کتاب مشتريان بيصدا، چرا مشتريان ما را ترک ميکنند; را کتابي از ;ژانر وحشت بناميم با اين توجه که واژهها و عبارتها، نرمند و ملايم، روانند و آهسته، از واژههاي تلخ، از برافروختگي و خشم خبري در آن نيست که برآهيخته شويد. با وجود اين، به يکباره درمييابيد که کاروکسبتان، و از آن بالاتر روح و روانتان، سخت به لرزه درآمده است. نفس به شماره ميافتد و يا در سينهتان حبس ميشود. دوست داريد از اين خواب سراسر آشفته برخيزيد، اما بيش از همه ميدانيد که در;واقعيت بسر ميبريد. آغازين نام کتاب را بخوانيد؛ مشتريان بيصدا! علاقهمنديم يادي کنيم از مانس اشپربر در رمان جهانياش با عنوان قطره اشکي در اقيانوس;، و يا کتاب ديگرش جباريت. اشپربر در اين دو کتاب و ساير کتابهايش ترجمههاي دقيقي دارد از سکوت ـ سکوت، اوج اعتراض است و خشم، سکوت، بيان ديگري است از نفرت، سکوت، زورگوها و ديکتاتورها را به زانو درميآورد، سکوت، انکار کامل و مطلق شخص مقابل است.