Morgan Grant که در سنین نوجوانی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است به شدت سعی می کند Clara را به مسیری غیر از زندگی که خودش تجربیه کرده، هدایت کند و او را از مرتکب شدن خطای مشابه منع کند. در عین حال دخترش از هر نوع تاثیر پذیری از او گریزان است. با تشدید اختلافات میان مادر و دختر زندگی آن ها به طور فزاینده ای دچار درگیری و اختلاف می شود و هم زیستی آنان مبدل به یک جنگ تمام نشدنی خانگی می گردد. تنها کسی که می توانست صلحی در خانه ایجاد کند، “Chris” همسر Morgan Grant و پدر خانواده بود. پدر و تامین کننده آرامش داخلی، که جدیدا دچار یک تصادف غم انگیز و خطرناک شده است و با به خطر افتادن جان او محیط خانه نیز گرفتار عواقب دلخراش و طولانی مدت آن گشته است.
در این میان مادر در تلاش است تا تمام آنچه را که در اطرفش متوقف شده است را به روند عادی برگرداند و می خواهد زندگی خانواده اش را تا حد ممکن به حالت طبیعی برگرداند و صلح را به روابطشان بازگرداند. در این تلاطم و کشمکش آرامش را در آخرین فردی که انتظارش را داشت می یابد و Clara شروع به ملاقات پسری می کند که دیدار او برایش ممنوع است. با امتداد داستان، نویسنده روایتی تلخ از ادامه ی روابط Morgan و دخترش را نقل می کند که کشف رازهای جدید ، رنجش ها و فرسایش های بی شماری را همراه است و با گذشت زمان همراهی آن دو بیش از پیش ناممکن تر می شود.کتاب به زبان انگلیسی می باشد