قسمتی از کتاب:
" دیشب برف شروع به باریدن کرد دانه های برف که باد آنها را به این سو و آن سو میبرد با سرعت از جلوی پنجره میگذرند از بچگی این منظره را خیلی دوست داشتم
برف حس عجیبی در انسان بر می انگیزد هم گذشته آنجاست و هم آینده... به اندازه طعم خوش زندگی این سفیدی یادآور سردی مرگ نیز هست. انسان خواه طعم شیرین زندگی و خواه تنهایی را هنگام نگریستن به آن حس میکند. در کودکی چیزهایی که میدیدم معنای متفاوتی داشتند و اکنون معنای عجیب تری!"