كتاب پاركينسون كتابي است كه تا بوروكراسي هست كهنه نخواهد شد. اين كتاب وارونهفهميهاي ما درباره مفهوم ديوانسالاري و كارآرايي آن را آشكار ميكند و با تركيبي از طنز و طعن و يافتههاي پژوهي، به ما ميفهماند كه وجود عقلانيت تمام عيار يا حتي ناقص در سازمان ها يا رئال مديريتي پر زرق و برق آنها، فريب يا مبالغهاي بيش نيست.
قانون پاركينسون رساله است كه پوسيدگي جلال و جبروت ساختمانهاي بزرگ و لشكر بيشمار كاركنان آنها را به مخاطب ميشناساند و با طنزي شيرين به ما ميآموزد كه چرا ديوانسالاري حكومتي و بودجههايش از سوراخ سوزن رد ميشود ولي در دروازه خير.
پاركينسون در اين كتاب به ما ياد ميدهد كه چرا وقتي براي پايان رساندن يك كار، فرصت فراوان و كارمندان پر شمار در نظر ميگيريم، آن كار در فرصت مقرر تمام نميشود و چرا كارآرايي يك كميته يا كابينه، به تعداد اعضايش ربط دارد.