تسیلم شدن، در عین به تصویر کشیدن یک تباهشهر، روایتگر تکاپوی انسان برای شناختن جوهرهٔ وجودی خویش است. این رمان، از مردی میگوید که دنیایش را از او گرفتهاند و او را بدل به بردهٔ جامعهای بهظاهر بینقص میکنند. این مرد تسلیم نمیشود و برای نجات خویش از این وضع میکوشد.
در این رمان، ردّ پای نویسندگانی چون فرانتس کافکا و جورج اورول، بهخوبی حس میشود.