دریک اژدهای کوچولویی است که با بابایش توی غار زندگی می کند. روزی، بابا از دریک می خواهد که به دهکده ی آن طرف کوه ها برود و خانه های آدم ها را آتش بزند. دریک نمی داند چه طوری این کار را بکند. چون او حتی بلد نیست یک آتش درست و حسابی از دهانش بیرون بدهد، چه برسد به این که خانه های مردم را بسوزاند. حالا اژدها کوچولو باید فکری بکند که هم مردم را اذیت نکند و هم بابایش را راضی نگه دارد.