کتاب «دور از دیار و قلمرو» اثر «آلبر کامو» و ترجمهی «پرویز شهدی» است. درباره ی کتاب آمده است: «داستانهای این مجموعه میان عالم رؤیا و واقعیت در نوسان هستند. البته موضوع اصلی در همهی آثار کامو مبارزه علیه بیدادگریهای اجتماع است، حتا رمان بیگانه هم با همهی بیتفاوتیها و پوچنگراییها، به شکلی با این طرز فکر او پیوند دارد. شخصیت اصلی دستپروردهی همین اجتماعی است که پول و قدرت بر آن حکم میراند و اگر چنان ویژگیهای روحی و اخلاقی پیدا کرده به این دلیل است که جامعه هیچ انگیزهای برای علاقهمندشدن به زندگی در اختیارش نگذاشته است.» در پشت جلد کتاب قسمتی داستان است: «در ظلمت خشک و سرد شبانه، هزاران ستاره نمایان شدند و درخشش یخزدهشان بیدرنگ از هم جدا شده و شروع کردند بهطرز نامحسوسی لغزیدن بهسوی افق. ژانین نمیتوانست از تماشای این آتشهای سرگردان چشم بردارد. همراه با آنها میچرخید و همان چرخش بیحرکت، رفتهرفته او را با ژرفترین نقطۀ ذاتش که اکنون سرما و هوس در آن در نبرد بودند، پیوند میداد. روبهرویش ستارهها یکبهیک فرومیافتادند، سپس میان تختهسنگهای صحرا خاموش میشدند و ژانین هربار کمی بیشتر آغوشش را به روی شب میگشود.» این کتاب را انتشارات «مجید» منتشر کرده است