دستهبندی : کتاب تاریخ و جغرافیا

آوای پارسه - واجار
تاریخ ایرانزمین در دوران باستان و قبل از میلاد، در برخی ادوار، دارای تردیدها و آشتفگیهایی است که متاسفانه با برداشت کورکورانهای که از سوی مورخان غربی همراه بوده، چیزی به جز واقعیت به ذهن ایرانیان القا کرده است. نویسندهی کتاب پیش رو بر این عقیده است که این مطلب در خصوص جنگ ایرانیان با اسکندر مقدونی نیز صادق بوده و در حقیقت یونانیان باستان به طور عمده سعی داشتهاند در نگارشهای تاریخی، اسامی محلها، ملل و نامهای مستعار افراد سرزمینهای مختلف را، به واژهی یونانی برگردانده و وقایع را با لغات و الفاظ یونانی بیارایند و شاهد این قضیه، همان که نام سردار مقدونی، چیزی حدفاصل پارسی و یونانی است و حتی در کتب غرب نیز، وی را با نام "اسکندر کبیر" میشناسند. نکتهی جالب توجه دیگر این که تمام تواریخ موجود، مربوط به دوران باستان و کشورگشایی الکساندر، در کشور ما، برگرفته از متون و مراجع یونانی آن زمان و پس از آن بوده و هیچ سند ایرانی در دسترس نیست. همین ذهنیتهای نادرست از سوی مورخان یونانی به تاریخ سراسر شکوه ایران خیانت کرده است. نویسنده در بخشی از کتاب ادعا میکند که یونانیان در جریان جنگهای تاریخی با سلاطین ایران، به قدری زبون، خوار و حقیر شده بودند که مورخان از آن همه خواری در عجب مانده بودند تا این که بخت یاریشان کرد و دورهای در حدود پنجاه تا شصت سال، در زمان انقراض حکومت هخامنشیان و آشفتگی شدید اوضاع ایران، مجال یافتند تا تاریخ این دورهی کوتاه را به نام خود رقم زده و با خلق اسطورهای، تمام حقایق را با اغراقهای خویش بپوشانند. این کتاب دریچهای است در قبال ابهامات تاریخی اغراقآمیز که نویسندهی آن سعی دارد به ستیز علیه آنچه یونانیان در حقیر و خوار نشان دادن ایرانزمین و تاریخ پرفروغ سلاطین نامآور در آن نگاشتهاند برخیزد و نیز پاسخی است به دو فیلم بحثبرانگیز سینمای تاریخ، یکی 300 و دیگری الکساندر مقدونی.