رمان «جاودانگی» از مشهورترین آثار «میلان کوندرا»، نویسندهی نامآشنای چک توسط «حسین کاظمییزدی» به فارسی برگردانده شده است. در این رمان اندیشههای فلسفی همچون مباحث وجودی دربارهی هستی، معنای زندگی، هویت انسانی تا معنای رابطه، دوستی، عشق و جنسیت در قالب داستان روایت میشود. تلفیق طنزی زیرکانه و جدیتی هوشمندانه از سوی کوندرا سبب جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر این اثر شده است. در بخشی از داستان میخوانیم: «زن از کنار استخر به سمت در خروجی میرفت. از جلو ناجی غریق رد شد و چند قدم آنطرفتر، سرش را برگرداند، لبخندی زد و دستی برای ناجی تکان داد. در آن لحظه اضطرابی ناگهانی در دلم ایجاد شد! آن لبخند و ژست متعلق به دختری بیستساله بود! او دستش را با نوعی افسونگری بلند کرد؛ گویی با شوخی، توپی رنگارنگ را برای عاشقش پرتاب میکرد. آن لبخند و آن ژست زیبایی و افسونی در خود داشت؛ درحالیکه دیگر افسونی برای آن چهره و بدن باقی نمانده بود. افسون آن ژست در بیافسونی آن بدن غرق شده بود. ولی آن زن که قطعا میدانست دیگر چیزی به نام زیبایی برایش باقی نمانده است، لحظهای این مسئله را فراموش کرده بود. درون هر یک از ما بخشی وجود دارد که خارج از زمان زندگی میکند. شاید ما در زمانهایی خاص از سن خود آگاهیم و در بیشتر اوقات بیسنوسال هستیم. بههرحال، آن زن در لحظهای که برگشت، لبخند زد و دستی برای ناجی (که نتوانست خود را کنترل کند و زیر خنده زد) تکان داد، از سن خود آگاهی نداشت. ماهیت افسون او که مستقل از زمان بود، برای یک لحظه در آن ژست، خودش را آشکار و چشمان مرا خیره کرد. من به نحو عجیبی متاثر شدم و بعد کلمهی اگنس وارد ذهنم شد. اگنس. هیچ وقت زنی به نام اگنس در زندگیام نمیشناختم.» جاودانگی را پیش از این مترجمانی چون فروغ پوریاوری و حشمتالله کامرانی ترجمه کردهاند. رمان جاودانگی این بار از سوی انتشارات «نیکو نشر» منتشر شده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.