هر روز تعدادی از آجرهای دیوارهای شهر گم میشود و شهردار خیلیخیلی عصبانی است. اهالی شهر هم نگراناند، چون با گم شدن آجرها، صداها و رنگها و بوهای عجیبی وارد شهر شده است. اما وقتی دزد آجرها پیدا میشود، مردم فکر میکنند شاید وقت تغییر است و شاید شهردار هم باید عوض شود.
این کتاب کوچک مجموعهای است از مفاهیم جدی: باز نگهداشتن ذهن، برقراری ارتباط، محدود کردن قدرت و توانایی فرد برای ایجاد تفاوت.