دستهبندی : بدون دستهبندی

ابد + ده سال ( خاطرات سرتیپ دوم اکبر فتورائی ) نویسنده هادی عابدی
نا به تصویب شورای انقلاب، درآمد یک روز فروش نفت برای بهرهمندی به ارتش واگذار شده بود، از این رو استانداری بودجه قابل توجهی را در اختیار لشگر گذاشته بود تا نیازهای خود را با آن تأمین کنند.
بخشی از این بودجه نیز به پادگان قوشچی تعلق گرفته بود و من به عنوان فرمانده اختیار هزینه کردن آن به فراخور نیازهای موجود را داشتم. یکی از مشکلات عمده خانوادههای ساکن در پادگان، تهیه شیر بود که میبایست از روستاهای اطراف و یا از شهر تهیه میشد. از سوی دیگر منطقه به دلیل حضور ضدانقلاب ناامن بود. با تشکیل شرکت سهامی، مقداری پول جمعآوری و با وجه آن در گوشهای از پادگان یک دامداری احداث کرده و تعدادی گاو شیرده از پیرانشهر خریداری کردم. با این کار در خصوص لبنیات خودکفا شدیم و احتیاجمان به بیرون از پادگان قطع شد.